باشلق

«لغت نامه دهخدا»

[لِ] (ترکی، اِ) کلمهء ترکی است [ از باش بمعنی سر و لیق حرف نسبت ]، کلاه پیوسته به شنل(1). (یادداشت مؤلف). برنس. کلاهی که بر یقهء جامه ای دوخته شده باشد. || کَلَّگی. (یادداشت مؤلف) (دزی ج 1 ص49). || روسری.
(1) - Capuchon.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر