باعجه

«لغت نامه دهخدا»

[عِ جَ] (ع اِ) جای فراخ از وادی. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). متسع الوادی الذی ینبعج فیه السیل؛ جایی گشاده که در آنجا آب و سیل راه افتد. ج، بَواعِج. (از اقرب الموارد). آنجا که وادی گشاده شود. و گفته شده است که باعجه پایان ریگ باشد و بواعج اماکنی است در ریگزار. (از تاج العروس).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر