باغنج

«لغت نامه دهخدا»

[غَ] (اِ) انگور نیم رسیده. (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 153). انگور نیم پخته. (ناظم الاطباء). باغج. (فرهنگ اوبهی). انگور نیم رس. (برهان) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) :
چو نیک و بد همه از هم نشین بیاموزد
شود برفته سیه همچو یکدگر باغنج.
ابوالمعالی (از فرهنگ ضیاء).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر