«لغت نامه دهخدا»
[بَ گَ / گو هَ] (حامص مرکب) بداصلی. بدنهادی. (از ولف). بدنژادی : باللَّه ار با من توان بستن به مسمار قضا جنس این بدسیرتی یا مثل این بدگوهری. انوری. و رجوع به ترکیبات گوهر شود.