«لغت نامه دهخدا»
[بُدْ دو] (اِخ)(1) نام ملک حافظ نامه ها. (یادداشت مؤلف)(2). نام جن و بقولی فرشته ای که اعمال خارق العاده بدو نسبت دهند و در علوم مکنونه نام او را با حرف یا با اعداد نگارند و خواصی برای آن قایل اند از جمله برآنند که چون نام او را بر پشت نامه و پاکت نویسند زود به مقصد رسد. (فرهنگ فارسی معین ج 5). چهار شکل است که بطور رمز نشان دهندهء نوعی طلسم است. و اعتقاداتی از این قبیل دربارهء آن رایج است: مسافری که این کلمه را همراه داشته باشد می تواند شب و روز بی خستگی سفر کند. زن آبستنی که نگران سقط جنین باشد اگر آن را همراه داشته باشد فرزندش را سلامت بدنیا می آورد. نامه ای که این کلمه بر آن درج شود به مقصد می رسد. این کلمه برای ایجاد عشق نیز بکار می رود. بدوح معرف اعداد زوجی است که عبارتند از 2468 یا 8642. (از دزی ج 1 ص59). 2، 4، 6، 8 بترتیب با «ب، د، و، ح» از حروف جمل برابرند. صاحب آنندراج آرد: در فرهنگی نوشته که بدوح نام ولی کاملی است که از این جهان فانی درگذشته، مردم این نام را بخط زر بالای تیغ و خنجر و مانند آن تیمنأ می نویسند و اکثر این نام را بجای تعویذ و عزیمت بکار برند. (1) - کلمه مخفف است اما در تداول مشدد است. (2) - معرب از آرامی است و شکل آرامی آن از بیدخت [ = بغدخت (دختر خدا) ] ایرانی گرفته شده. (از فرهنگ فارسی معین ج 5 ذیل بدوح و بیدخت).