«لغت نامه دهخدا»
[بَ دَ / دِ] (ن مف مرکب / نف مرکب) راحت شده. آرام یافته. مستریح. آسایش گرفته : گریزان شده ست او ز ما در حصار بدین سان برآسوده از روزگار.فردوسی. رجوع به آسوده شود.