برآمد

«لغت نامه دهخدا»

[بَ مَ] (مص مرکب مرخم، اِمص مرکب) روا کردن. اسعاف. قضا : هرکه ایشان را بمنزل خود می طلبید بر متابعت سنت رسول (ص) و بجهت برآمد کار آن نیازمند میرفتند. (انیس الطالبین). رجوع به برآمدن شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر