«لغت نامه دهخدا»
[بَ دَ / دِ] (ن مف مرکب) فراوان و بر روی هم انبوه شده. (شرفنامهء وحید) : برآموده ای دید از اندیشه دور زسرهای سنجاب و لفج سمور.نظامی. || آراسته و متحلی. رجوع به آموده شود.