«لغت نامه دهخدا»
[بَ بَ اَ کَ دَ] (مص مرکب)پیوند کردن درخت. بارور ساختن. تلقیح :دگر آنکه تا او را [ درخت نخل را ] بر برنیفکنند و پیوند نکنند بر بر نیاورد. (فتوح 3:217). و مأبوره درخت خرماء پیراسته و بر بر افکنده باشد. یعنی پیوند کرده. (فتوح 3:345).