بر زمین افتادن

«لغت نامه دهخدا»

[بَ زَ اُ دَ] (مص مرکب)کنایه از خوار و بی اعتبار شدن. (آنندراج).
-بر زمین افتادن حرف؛ خوار و بی اعتبار شدن آن :
می توان خواند از جبین خاک احوال مرا
بس که پیش یار حرفم بر زمین افتاده است.
صائب (از آنندراج).
دمیده ز بس سبزه و یاسمین
نیفتاده حرف کسی بر زمین.
طغرا (از آنندراج).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر