برغمان

«لغت نامه دهخدا»

[بَ غَ] (اِ)(1) شاه مار. (یادداشت مؤلف). مار بزرگ و اژدها. (برهان) (ناظم الاطباء). مار نر و بزرگ و آنرا اژدرها و اژدها نیز گویند و بتازیش تنین و ثعبان خوانند. (شرفنامهء منیری). بوآ :
بهار خرمی بنگر عیان بر درگه دارا
ز رویین برغمانش برق و از روئینه تن تندر.
(از انجمن آرا).
(1) - Boa.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر