«لغت نامه دهخدا»
[بَ گَ تَ / تِ] (حامص مرکب) وضع و حالت برگشته. (فرهنگ فارسی معین). بازگردیدگی. وارونی. واژگونی. انقلاب. برتافتگی. (یادداشت مرحوم دهخدا). تغییر و واژگونی. (ناظم الاطباء). زُؤاب. (از منتهی الارب). حِوَل. (از دهار): کَمَد، کُمَده؛ برگشتگی رنگ. (از منتهی الارب). || خمیدگی: عطف؛ برگشتگی دم تیغ. برگشتگی دم شمشیر و بیل و غیره. شَتَر؛ برگشتگی بام چشم. قَلب؛ برگشتگی لب. کَشَف؛ برگشتگی مویهای پیشانی چندان که به دایره ماند. مَعَص؛ برگشتگی پی پای. (از منتهی الارب).