برم

«لغت نامه دهخدا»

[بَ] (اِ) حفظ و از بر کردن و بیاد نگاه داشتن. (برهان). حفظ که آنرا از بر گویند. (آنندراج)(1). بَر.
- از برم داشتن؛ از حفظ داشتن. از بر داشتن. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
از مصحف تندی و درشتی نه همانا
یک سوره برآید که تو از برم نداری.
فتوحی مروزی.
|| تالاب و استخر و چشمهء آب.(2) (برهان). گوی باشد بزرگ حوض مانند که آب باران در آن جمع شود و آنرا تالاب خوانند. (آنندراج)(3) :
چون تن خود به برم پاک بشست
از مسامش تمام لؤلؤ رست.شهید بلخی.
طریقهاش چو برم آبهای سیل از گل
نباتهاش چو دندانهای اره ز خار.فرخی.
|| مرغ، که سبزهء کنار جوی باشد. (برهان). || یک قسم مرغ آبی. (ناظم الاطباء). || انتظار. (برهان).
(1) - در آنندراج به این معنی بَرَم ضبط شده است.
(2) - به این معنی در پهلوی وَرْم است. (حاشیهء محمد معین بر برهان).
(3) - در آنندراج به این معنی بُرْم ضبط شده است.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر