«لغت نامه دهخدا»
[بِ رِ جَ] (اِ مصغر) قسمی حلوا که از برنج نخست پخته و سپس سرخ کرده کنند و بر آن نرمهء قند پاشند. (یادداشت مرحوم دهخدا) : برنجک خود و دامک سرسبک رسیدند هر دو دل از غم تنک.نظام قاری. || امروزه برنجک بر برنجی اطلاق میشود که آجیل فروشان آنرا پس از خیساندن، لحظه ای چند در روغن نیک سرخ کرده قرار میدهند در نتیجه برنج پف می کند و ترد میشود و گاه آنرا با نمک و گاه با خاکه قند مخلوط میکنند.