«لغت نامه دهخدا»
[بَ رَ مُ] (اِ مرکب) به معنی فلنج مشک است که بالنگوی خودروی باشد. (از برهان). قرنفل بستانی. (از منتهی الارب). افرنجمشک. حبق القرنفلی. (اختیارات بدیعی). بالنگو. (الفاظ الادویه). پرنجمشک. فرنجمسک. فرنجمشک. رجوع به فرنجمشک و بالنگو شود.