«لغت نامه دهخدا»
[بَ رَ](1) (ع اِ) مردم، گویند ماأدری أی البرنساء هو؛ یعنی ندانم که او کدام از مردم است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). برناساء. و رجوع به برناساء شود. (1) - در منتهی الارب بَرْنَساء ضبط شده است.