برنک

«لغت نامه دهخدا»

[بَ رَ] (اِ) اصل و بنا و ابتدا. (آنندراج). ریشه و اصل. (ناظم الاطباء). || یورش و حمله. (آنندراج). حمله و تاخت و تاز. (ناظم الاطباء). || جامهء ابریشم. (آنندراج). پارچهء ابریشمی. (ناظم الاطباء). اما به سه معنی فوق در سایر فرهنگهایی که در دسترس بود دیده نشد. || زنگ و جرس. (ناظم الاطباء). برنگ. || کلید و قفل و دربند. (ناظم الاطباء). در دو معنی اخیر ظاهراً صورتی از برنگ باشد. رجوع به برنگ شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر