«لغت نامه دهخدا»
[بَ نی ی] (معرب، اِ) معرب برنیک فارسی، و آن قسمی خرمای نیکو است. (از منتهی الارب). نوعی از بهترین انواع خرما، واحد آن برنیه. (از ذیل اقرب الموارد از لسان). نوعی خرماست. (لغت محلی بلوچستان، نیک شهر). || نخل برنی؛ که بر آن خرمای برنی باشد. (از ذیل اقرب الموارد). || در لهجهء اهل عراق، خروسهای کوچک آنگاه که به بلوغ آیند. ج، بَرانیّ. (از ذیل اقرب الموارد از لسان). و رجوع به برنیه شود.