برنیه

«لغت نامه دهخدا»

[بَ نی یَ] (معرب، اِ) معرب برنی فارسی. (یادداشت مرحوم دهخدا). ظرفی است سفالین یا از شیشه. (منتهی الارب). ظرف سفالین. (از اقرب الموارد). ج، بَرانیّ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || خروس نوجوان. (منتهی الارب). در لهجهء عراقی، خروس خرد که به بلوغ آمده باشد. (از ذیل اقرب الموارد از لسان). ج، بَرانیّ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || واحد برنی که نوعی از خرما است. و رجوع به برنی شود. || (ص) نخله برنیه؛ نخل که بار آن خرمای برنی باشد. (از ذیل اقرب الموارد). و رجوع به برنی شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر