بروده

«لغت نامه دهخدا»

[بُ دَ] (ع اِمص) خنکی و سردی. (منتهی الارب). سردی. (دهار). ضد حرارت. (از اقرب الموارد). برودت. ج، برودات. (دهار). و رجوع به برودت شود. || جرجانی گوید کیفیتی است که تفریق بین متشاکلات و جمع بین متخلفات از شأن آنست. (از تعریفات).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر