بره

«لغت نامه دهخدا»

[بِ رَهْ / بَ رَهْ] (ص مرکب) (از: ب + رَهْ) مخفف براه. در راه. مقابل بیراه. غیر سرکش و عاصی. اصولی. سربزیر. درراه راست. در طریق مستقیم. در سبیل مستقیم. مقابل گمراه :
با همه خلق جهان گرچه از آن
بیشتر گمره و کمتر برهند
آنچنان زی که بمیری برهی
نه چنان زی که بمیری برهند.سنائی.
- بره آوردن؛ به راه راست راهنمایی کردن. در طریق مستقیم داخل کردن :
فرزند تست نفس تو مالش دهش
بی راه را بلی بره آرد بره.ناصرخسرو.
|| خوب و نیک و آراسته. (برهان). در راه و خوبروی و آراسته. || (اِ مرکب) توشهء سفر و آذوقهء مسافر. (ناظم الاطباء). || نهر و آبگذر. (ناظم الاطباء).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر