بریح

«لغت نامه دهخدا»

[بَ] (ع ص، اِ) شکاری که از دست راست صیاد به جانب دست چپ وی رود. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بَروح. و رجوع به بروح شود.
- ابن بریح؛ زاغ. (ناظم الاطباء). غراب. (اقرب الموارد).
- ام بریح؛ زاغ. (ناظم الاطباء).
- || بلا. (ناظم الاطباء).
|| (اِخ) از اعلام است. (از منتهی الارب).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر