برید

«لغت نامه دهخدا»

[بُ] (مص مرخم، اِمص) مصدر مرخم از بریدن. قطع کردن. چیدن :
بینداخت باید پس آنگه برید
سخنهای داننده باید شنید.فردوسی.
و رجوع به بریدن شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر