«لغت نامه دهخدا»
[پُ تُ] (اِخ) کشور پرتقال. کشور پرتگال.پرتگیس. رجوع به پرتقال (کشور...) شود. || شراب معروف کشور پرتقال که نوعی می پخته و به پرتو(1) معروف است : می شیرازیم از دردسر کشت علاجش باده های پرتکال است.؟ و رجوع به غیاث اللغات شود. پرت کردن. [پَ کَ دَ] (مص مرکب)بقوّت افکندن. - پرت کردن حواس کسی را؛ حواس او را مختلط کردن. (1) - Porto.