پرگو

«لغت نامه دهخدا»

[پُ] (نف مرکب) بسیارگوی. پرگوی. فراخ سخن. پرچانه (در تداول عوام). مکثار. پرحرف (در تداول عوام). قوّال. آنکه بسیار سخن گوید. بسیارسخن. درازنفس. پرسخن. روده دراز (در تداول عوام). پرروده. شاجب (در تداول عوام). ورّاج.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر