«لغت نامه دهخدا»
[پَ رَ] (ص نسبی) هرچیز که از حریر سازند. (برهان). هرچه از پرند سازند. آنچه از پرند دوزند. (فرهنگ رشیدی). پرندینه : ز هر سو بی اندازه در وی بجوش بتان پرندین بر حله پوش.اسدی. پرندینه. [پَ رَ نَ / نِ] (ص نسبی) رجوع به پرندین شود.