پرونده

«لغت نامه دهخدا»

[پَرْ وَ دَ / دِ] (اِ) بستهء جامه که به تازی رزمه گویند. بستهء قماش و اسباب. پشتوارهء جامه. || لفافهء قماش و اسباب یعنی پارچه ای که قماش را بدان پیچند. شلهء قماش :
خواجه به پرونده اندر آمد ایدر
اکنون معجب شده است از بر رهوار.
آغاجی (از فرهنگ اسدی).
|| جوال مانندی که دهن آن از پهلوی آن باشد و استادان بزاز اسباب دکان خود را در آن نهند و با ریسمانها بندند و به ضم ثانی و سکون ثالث و رابع هم آمده است. (برهان قاطع). و نیز رجوع به پلونده شود. || سندها و نوشته های راجع به یک موضوع یا یک کار و یک نفر را که یکجا جمع آوری شده و خلاصه مطالب آن نوشته ها را برای آسانی در پشت پوشه های آن می نویسند و به فرانسه دوسیه(1)میگویند. (مجموعه لغات فرهنگستان).
- پرونده کردن جامه ها؛ پشتوارهء جامه ها بستن. ترزیم. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). تعکیم. (زوزنی).
(1) - Dossier.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر