پری بند

«لغت نامه دهخدا»

[پَ بَ] (نف مرکب) شخصی که تسخیر جن کرده باشد. افسونگر. جن گیر. پری خوان. پری سای. پری افسای. افسونگر:
پری بندان و زرّاقان نشسته
ز بهر ویس یکسر دلشکسته.
فخرالدین اسعد (ویس و رامین).
چون پریداران درخت گل همی لرزد ز باد
چون پری بندان بر او بلبل همی افسون کند.
قطران.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر