پسندر

«لغت نامه دهخدا»

[پُ / پِ سَ دَ] (اِ مرکب) مخفف پسراندر است که پسر زن باشد از شوی دیگر یا پسر شوهر باشد از زن دیگر. (برهان قاطع). پسر پدر باشد یعنی برادر پدری. (اوبهی). ناپسری. پسرشوهر. پسرشوی. پسرزن. ربیب :
جز بمادندر نماند این جهان کینه جوی
با پسندر کینه دارد همچو با دختندرا.
رودکی (از لغت نامهء اسدی نسخهء نخجوانی)(1).
پسندرود.
[پَ سَ دَ] (اِخ) نام یکی از نهرهای مازندران. (مازندران و استرآباد رابینو ص6 و 24 و 25).
(1) - در بعض فرهنگها این بیت منسوب به عنصری است.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر