«لغت نامه دهخدا»
[پَ سَ / سِ وَ] (نف مرکب)خادمه که دامان بلند خاتون را گاهِ حرکت بردارد تا بزمین نساید : آن کسان را که تو بینی پسه وردار لباس جامه شان بنده و خود خواجهء خدمتکارند. نظام قاری (دیوان البسه ص63). پسی. [ ] (اِ) حرفی از حروف یونانی که پسی تلفظ میشود و آن بیست و سیمین از حروف یونان قدیم است و نیز رجوع به اِپسی شود.