پشلنگ

«لغت نامه دهخدا»

[پُ لَ] (ص) پشتلنگ. بی معنی. هرزه. بیهوده :
بروز غدر(1) پشلنگی برهواریّ من هر دم
گناه تو بر او بندم برای عذر پشلنگش.
اثیرالدین اخسیکتی (از فرهنگ جهانگیری).
دعاگوئی ترا بهتر چه خواهی کرد شعری را
که دام ابلهان باشد عبارتهای پشلنگش.
سیف اسفرنگ.
|| (اِ) کلات. کلاته(2). و نیز رجوع به پشتلنگ شود.
(1) - ن ل: برو در عذر.
.
(فرانسوی)
(2) - Chateau fort
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر