«لغت نامه دهخدا»
[پَ نُ دِ] (ترکیب عطفی، ص مرکب) عریض و طویل. باعرض و طول. دارای پهنا و درازا: یکی خانه دیدند پهن و دراز برآورده بالای او شست باز.فردوسی. ابلنداح؛ پهن و دراز شدن. فراخ شدن جای. (منتهی الارب). ط پهنور. [پَ] (اِ) چیزی چون دستنبو. (انجمن آرا). چیزی چون دستنبوی که بتازی حنظل گویند و قثاء النعام. (آنندراج) (برهان). ||پهی که خرزهره باشد. (برهان).