«لغت نامه دهخدا»
[جَ] (اِخ) مولانا پیرجمال. یکی از مشاهیر شعرای ایران است و از اهالی اردستان نزدیک به اصفهان بود، و سمت مریدی پیر مرتضی علی را داشته و در حلقهء صاحبدلان میزیسته است و دیوانی مرتب دارد. ازوست: کی بو که سر زلف ترا چنگ زنم صد بوسه بر آن لبان گلرنگ زنم پیمان پری رخان سنگین دل را در شیشه کنم، پیش تو بر سنگ زنم آذر در آتشکده آرد: مولانا ملاپیرجمال اصل آن حضرت از قصبهء اردستان من توابع اصفهانست. گویند مرد صاحبدل و نه چون دیگران مقید به آب و گل بوده و از مریدان حضرت پیر مرتضی علی است و مرقد مطهر پیر مرتضی علی در اردستانست و حضرت پیرجمال دیوان مبسوطی در مراتب عرفان دارند چون این مختصر قابل درج این همه لئالی و درر نبود تیمناً این یک رباعی از ایشان ثبت شد - انتهی. و سپس رباعی مذکور در فوق را آرد.