«لغت نامه دهخدا»
[بَ] (ص مرکب) مظفر. دارای پیروزی. از نصرت و ظفر بانصیب. فیروزمند. کامیاب. از ظفر بابهره. برخوردار از فیروزی : کمر بر کمر تاجداران دهر بپیش جهانجوی پیروزبهر.نظامی. چو سالار ترکان ز سالار دهر بدان خرمی گشت پیروزبهر.نظامی.