پی شناس

«لغت نامه دهخدا»

[پَ / پِ شِ] (نف مرکب) که اثر پای شناسد. ایزشناس. قائف. (منتهی الارب). که ردّ پای تواند یافت. که ایز تواند بردارد.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر