پیکارگه

«لغت نامه دهخدا»

[پَ / پِ گَهْ] (اِ مرکب) پیکارگاه. میدان جنگ. حربگاه. جنگ جای. رزمگه :
از برای آنکه در پیکارگه روی هوا
پرستاره آسمانی کردی از دود و شرار.
مسعودسعد.
دوزخی شد عرصهء پیکارگاه
کو در آن پیکارگه خنجر کشید.مسعودسعد.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر