تانبول

«لغت نامه دهخدا»

(اِ) گیاهی است به هند که آن را میجوند. (المنجد). تامول. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (فرهنگ جهانگیری). تنبول. (فرهنگ نظام). هو خمرالهند یمازج العقل قلی. (منتهی الارب). تامبول. تَنبُل. تنبول. تال. رجوع به تامول و دزی ج1 ص140 و مفردات ابن البیطار شود. ||رنگ سرخی که از خوردن مرکب برگ پان و فوفل و آهک در لب و دندان بهم رسد و این ترکیب را پان نیز گویند. (ناظم الاطباء).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر