«لغت نامه دهخدا»
[وَ / وِ] (اِ) تابه. (شرفنامهء منیری) (ناظم الاطباء). همان تابه است که مرقوم شد. (آنندراج) (انجمن آرا). مبدل تابه. (فرهنگ نظام). ظرفی باشد که در آن خاگینه پزند و ماهی بریان کنند. (برهان). ظرفی مسین دسته دار برای سرخ کردن ماهی و بادنجان و کدو، و بو دادن آجیل و غیره. رجوع به تابه و طابق و طاجن شود. ||تار جامه بود. (فرهنگ اوبهی). ||پای تاوه. نواری که بساقهای پا می پیچند. (ناظم الاطباء). پای تابه. رجوع به پای تابه و پای تاوه شود. ||خشت پخته و آجر بزرگ را نیز گویند. (برهان).