«لغت نامه دهخدا»
[تَءْ] (ع مص) ده را یازده کردن: احد العشر تأحیداً؛ ده را یازده کرد. ||دو را یک کردن: احد الاثنین؛ دو را یک کرد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). یکی کردن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). توحید. (زوزنی).