«لغت نامه دهخدا»
[تَءْ دِ مُ نَ دُنْ اِ لَیْهْ](ترکیب اضافی) تأکید مسندٌالیه برای چند چیز است: 1 - تقریر و تأکید مثل: «جاء زید زید» و مثل این شعر سنایی: گرچه بر خود بپوشی از پی فرع از درون شرم دار شرم از شرع.(تأمل). 2 - دفع توهم تجوز مثل: «جاء الامیر نفسه»؛ یعنی خود امیر آمد نه بنه و خرگاه و مثل قول نظامی: شنیدم من که هر کوکب جهانیست جداگانه زمین و آسمانیست. و مثل قول سعدی: توانم من ای نامور شهریار که اسبی برون آورم از هزار. 3 - دفع توهم سهو از متکلم، مثل مثال اول زیرا گفتن زید دوم، میشود اشاره باشد، به اینکه زید اول از روی سهو نبوده و چون قول سنایی در مدح رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: در رسالت تمام بود تمام در کرامت امام بود امام. 4 - دفع توهم عدل شمول حکم، مثل: «جاء القوم کلهم اجمعون» و چون شعر حافظ: صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند بر اثر صبر نوبت ظفر آید. و چون شعر نظامی: ما همه موریم سلیمان تو باش ما همه جسمیم بیا جان تو باش. و چون شعر مولوی: ما همه شیران ولی شیر علم حمله مان از باد شد دمبدم. و چون شعر سعدی: در آفاق اگر سربسر پادشاست چو مال از رعیت ستاند، گداست. (از هنجار گفتار نصرالله تقوی ص45)(1). (1) - اغلب شواهدی که از فارسی آمده است موافق موضوع و مشمول تعریف نیست.