«لغت نامه دهخدا»
[تَ وَ دَ] (مص مرکب)موجب علت تب شدن. گرفتار تب کردن کسی را : به حلوا گرچه طبعت میل دارد گر افزون خورده باشی هم تب آرد. (منسوب به نظامی).