تبارک

«لغت نامه دهخدا»

[تَ رُ] (ع مص) فال نیک گرفتن بچیزی. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ||بلند شدن. (غیاث اللغات) (آنندراج) (ترجمان علامهء جرجانی) (فرهنگ نظام). ||بابرکت شدن. (ترجمان علامهء جرجانی). ||خجسته و مبارک شدن. (فرهنگ نظام). ||خجسته و مبارک کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج). ||پاک گشتن. (فرهنگ نظام). ||زیاده شدن و بزرگ شدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). ||بزرگ بودن. (فرهنگ نظام). ||بزرگوار کردن. (ترجمان علامهء جرجانی). ||و بفتح «را» (تبارَک)، صیغهء ماضی معلوم از باب تفاعل بمعنی بزرگ شد چون اسم الهی را حال واقع میشود لهذا معنی «بزرگ است» مراد باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج). بفتح «راء» از باب تفاعل است، بمعنی بزرگ و مبارک و پاک و بلند شد. (فرهنگ نظام). بزرگ و پاینده و با نیکی بسیار است. (ترجمان علامهء جرجانی). ناظم الاطباء آورده: تبارک [رَ] ص (صفت) پ (پارسی) مأخوذ از عربی، مبارک و خجسته و میمون و بابرکت، و خداوند تبارک و تعالی یعنی خدای بزرگ و بلندتر از همه چیز - انتهی. اما باید دانست که در عبارت مذکور جملهء «تبارک و تعالی» دعائیه و معترضه است نه صفت «خداوند» چنانکه «تعالی» در «حق تعالی» و «باری تعالی» :
تبارک خطبهء او کرد و سبحان نوبت او زد
لعمرک تاج او شد قاب قوسین جای او آمد.
خاقانی.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر