تباشیر

«لغت نامه دهخدا»

[تَ] (ع اِ) جِ تبشیر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مژده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بشری. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). و آنرا نظیر نباشد جز تعاشیب الارض و تعاجیب الدهر و تفاطیرالنبات. (از اقرب الموارد). بشارت. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ||اوائل صبح. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام). اوائل صبح که بدان مژده داده میشود گویند: «طلعت تباشیر الصبح». (از اقرب الموارد). روشنایی اول صبح. (شرفنامهء منیری) (از غیاث اللغات) :
خاتون زمان بدست شبگیر
برداشت ز چهره پردهء قیر
چشم خوش اختران فروبست
از غمزه بخندهء تباشیر.اثیرالدین اخسیکتی.
ز زیر پردهء گلریز شب سوی خورشید
سحر بچشم تباشیر خنده زد یعنی.
سیف اسفرنگی.
هنگام تباشیر اسفار صباح صیاح نفیر بانگ زفیر برخاست. (جهانگشای جوینی). تا روز دیگر که سپاه سیاه پوش شب از طلایع تباشیر صباح پشت بهزیمت داده... (جهانگشای جوینی).
||اوائل هر چیز. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (آنندراج) (از غیاث اللغات) (فرهنگ نظام) (از شرفنامهء منیری) (ناظم الاطباء). و از آن ماده است: «رأی الناس فی النخل التباشیر»؛ ای بواکیر. (اقرب الموارد). ||خلطهای(1) روی زمین از وزیدن باد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). طرائق علی الارض من آثار الریاح. (قطر المحیط). ||نشان ریش بر پهلوی ستور. (منتهی الارب) (از قطر المحیط) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ||خرمابنان زودرس. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). البواکر من النخل. (قطر المحیط). ||رونق و رنگ خرما وقت رسیدن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). الوان النخل اول مایرطب. (قطر المحیط).
(1) - ظاهراً صحیح خط های روی زمین است چنانکه در شرح قاموس آمده است: «خط های زمین از آثار بادها».
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر