تباعت

«لغت نامه دهخدا»

[تَ عَ] (ع مص) تباعه. دنباله روی :حکم سلطان را انقیاد نمودند و بطاعت و تباعت دست بصفقهء بیعت یازیدند. (ترجمهء تاریخ یمینی چ1 تهران ص339). بشرایط تباعت و استمرار بر قضیت عبودیت... قیام کردند. (ترجمهء تاریخ یمینی ایضاً ص 440). رجوع به تباعه شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر