«لغت نامه دهخدا»
[تَ وُءْ] (ع مص) (از «ب وء») با هم برابر شدن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تباوء دو چیز؛ تعادل آنها. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).