«لغت نامه دهخدا»
[تَ کَ دَ] (مص مرکب)احترام کردن و گرامی داشتن. (ناظم الاطباء) :ایشان وی را تبجیل کردند و بجایی فرودآوردند و نزلهای گران فرستادند. (تاریخ بیهقی). خدایت ثنا گفت و تبجیل کرد. (بوستان). رجوع به تبجیل شود.