«لغت نامه دهخدا»
[تَ رَ] (اِ) هر حصار و قلعه را گویند عموماً. (برهان). هر حصار را گویند عموماً. (فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). قلعه. (ناظم الاطباء). || سبزتبرک؛ سبزگنبد، کنایه از آسمان است. (انجمن آرا) : یک روزه وجه حاشیهء درگه تو نیست چندین ذخیره ها که در این سبزتبرک است. شرف شفروه (از فرهنگ جهانگیری). رجوع به تبرک (اِخ) شود. || دوری پهن. (ناظم الاطباء). || میزی که دارای کناره های بلند باشد. || سر طبل. || سبد میوه. (ناظم الاطباء).