تبرم

«لغت نامه دهخدا»

[تَ رَ] (اِ)(1) زن محترم و بزرگ و خاتون. (ناظم الاطباء). شعوری آن را بفتح اول و سکون را ضبط کرده و معنی آن را خاتون بزرگ نوشته است. (لسان العجم ج 1 ورق 285 الف) :
تبرم خانواده بود ماما
نظرگاهش چو بوده جلوه آرا.
میر نظمی (از لسان العجم شعوری ایضاً).
(1) - ظ. این لغت بر اساسی نیست.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر