«لغت نامه دهخدا»
[تِ] (اِ) سفره. (لسان العجم شعوری ورق 299 الف) (ناظم الاطباء). نطع. (ناظم الاطباء) : چنانکه عام شده نعمت فراوانش به پیش مردم و حیوان همی کشد تبریز. ابوالمعانی (از لسان العجم ایضاً). || میز و کرسی. || نشیمن. (ناظم الاطباء). || نام شعبه ای از موسیقی. (غیاث اللغات).