«لغت نامه دهخدا»
[تَ بِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) تبی شدید که حرارت بدن بیمار بحد نهایی صعود کند. تبی سخت : امیر را تب گرفت، تب سوزان و سرسامی افتاد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص517).